ویژگیها و خصوصیات امام حسین (ع(
حسین، ماه درخشان بود و جمالش سر آمد زیباییها
انا الحسین بن علی بن ابی
طالع البدر بأرض العرب
ـ من حسین، پسر علی بن ابی طالبم (و) ماه درخشان عربم.
در اینجا نمونههایی از زیبایی جمال او را نظاره میکنیم:
الف) سیما: حسین (ع) چهرهای چون چهره رسول خدا (ص) داشت؛ آن گونه کهمادرش در کنار گهواره فرمود: «أنتَ شبیه بِاَبی». واین شباهت زبانزد همگان بود. انس بنمالک، امام را نسبت به برادرش شبیه تر به پیامبر میدانست و میگفت: «أما انَّه کانأشبههما بالنبیَّ».
توصیف امام حسین (ع) از چهرة پیامبر، حکایت گر سیمای حسین است. آنحضرت فرمود:
«کان رسول الله أحسن ما خلق الله خلقا؛ رسول خدا خوش سیما ترین مخلوق خدابود».
ب ـ نور: حسین نور بود، نوری که هم زمان با نور رسول خدا (ص) پدیدار شد. چنینهم سانی واتحاد، تفسیر این سخن پیامبر است که فرمود: «حسین منی وانا من حسین ؛حسین از من است و من از حسین».
پیشینة نور حسین، قبل از خلقت آدم است: «خلقکم الله انواراً فجعلکم بعرشهمحدقین».
آن حضرت در پاسخ پرسش «حبیب بن مظاهر» دربارة چگونگی اهل بیت پیشاز خلقت ، چنین فرمود:
«کنّا اشباح نور ندور حول عرش الرحمن، فنعلم للملائکه التسبیح والتهلیلوالتحمید؛
ما اشباح نور بودیم که پیرامون عرش خدای سبحان طواف میکردیم و بهفرشتگان «سبحان الله» و «لا اله الا الله» و «الحمدالله» میآموختیم ».
درخشش نور حسین به هنگام حمل وی، در چهرة زهرا (س) نیز نمایان بود.پیامبر میفرمود:
«فانّی اری فی مقدم وجهک ضوءاً وذلک انّک ستلدین حجة لهذا الخلق؛ دخترم!در پیشانی تو درخشندگی خاصی میبینم. این نور نشانِ آن است که به زودی، حجت خدابر مردم را به دنیا خواهی آورد».
زیبایی جمال امام حسین (ع) در قتلگاه بدان حد بود که در وصف آن گفته شدهاست:
«انّی ما رایت قتیلاً مضحماً بالدم والتراب انور وجهاً منه؛ تا کنون هیچ کشتة بهخاک و خون غلتیده ای رابه نورانیت سیمای او ندیدم.»
ج) خاندان: برجستگی وبی مانندی خاندان نیز جلوه ای خاص به حسین (ع)بخشیده بود . به گفتة ابن عساکر، روزی پیامبر، حسین را برشانة خود گذارد و در برابر مردمفرمود:
«هذا الحسین بن علی: خیر النّاس جداً وخیر الناس جدَّة: جدهُ محمد رسول الله،سید النبیین وجدته خویلد، سابقه نساء العالمین...».
امام حسین (ع) نیز در عرصههای گوناگون، از خاندان طاهر خود یاد ، وبدانافتخار میکرد:
من له جدّ کجدی فی الوریاو کشیخی فانا ابن القمرین
فاطم الزهرا امی وابیقاصم الکفر ببدر وحنین
ـ در میان همگان کیست که جدی مانند جد من یا معلمّی همچون علی (ع)داشته باشد. من فرزند دو ماه تابناکم. ـ مادرم فاطمه زهرا (س) وپدرم در هم کوبندة کفردر «بدر» و «حنین بود».
د ـ فضیلت : حسین (ع) تک سوار میدان فضیلتهاست
سبقتُ العالمین الی المعالیبحسن خلیقةٍ وعلوّ همه
ولاح بحکمتی نور الهدی فیلیال فی الضلاله مدلهمه
یرید الجاحدون لیطفوهویابی اتته الا ان یتمه
ـ به سوی مدارج عالی کمال، از راه نیک سرشتی و بلند همتی بر همه جهانیانپیشی گرفتم. در شبهای تیره گمراهی ، نور هدایت الهی با حکمت من نمودار شد.
ـ منکران بداندیش میخواهند آن را خاموش کنند، ولی خدای سبحاننمیخواهد، جز آن که آن را کامل گرداند. در فرازی دیگر چنین فرمود:
ان ابن الذی قد تعلمون مکانهولیس علی الحق المبین طخاء
ـ من فرزند رادمردی هستم که منزلت اورا میدانید و بر حقی که آشکار است، هیچابر تیره ای نیست.»
حسین (ع) جلوة پروردگار
در زیارت عاشورا میخوانیم : «السلام علیک یا ثار الله وابن ثاره؛ سلام بر تو ایحسینی که خون خدا و فرزند خون خدایی،» چرا به حسین (ع) «ثار الله» گفته میشود؟هنگامی که انسان دل از غیرخدا ببرد و جز به او دل نبندد ، تمام اعضا وجوارح او الهیمیشود؛ به گونه ای که محبوب او دوستدار خدا می شود و خدا نیز او را دوست خواهدداشت.» در حدیث قدسی ا´مده است: «فاءذا احببتُه کُنت سمعهُ الذی یَسمعُ به وبصرَهُ الذییُبصرُ به ولسانه الذی ینطقُ به ویدهُ الّتی یبطشُ بها انْ دعانی أحبتُه وان سألنیاعطیتُه»؛ پس هنگامی که دوست بدارم او را ، من گوش او میشوم، همان گوشی که با آنمیشنود، من چشم او میگردم، همان چشمی که با آن میبیند و زبانش میشوم، همانزبانی که با آن سخن میگوید و دست او میگردم، همان دستی که با آن بگیرد، اگر دعا کنداجابتش کنم و اگر از من خواهشی نماید، به او عطا نمایم.
حسین (ع) به تمام معنا از همه چیز گذشت و دل به دوست سپرد، لذا همة وجود اوالهی گردید و به همین خاطر میگوییم: «خون او ، خون خداست.»
«وابن ثاره: حسین (ع) فرزند خون خداست، فرزند کسی هست که مظهر، آیینه ونمایندة جمیع صفات و کمالات حق تعالی است، چنان که خود حضرت میفرماید: «اناعین الله الناظرة؛ من چشم بینای حقّم »؛ «انا اذن الله الواعیه؛ من گوش شنوای حقم » و«انا ید الله الباسطه من دست گسترده حقم».
حضرت سید الشهدا (ع) انسان منحصر به فرد و نمونه
«حضرت سید الشهدا انسان منحصر به فرد و نمونه ای بود که فضایل ومناقب،معجزات و کرامات، مکارم اخلاق و محامد اوصاف، محبوبیت و نفوذ اجتماعی و اعترافدشمنان به شخصیت بی نظیر آن حضرت نشانی از «والوتر الموتور» است. آن شخصیتیکه در کنار «آیة مودت» «در میان اهل البیت» همراه با «آیة تطهیر» و در جای دیگر «آیةمباهله» قرار دارد و همة اینها نشانِ مقام و مرتبت سید الشهدا است. پس حسین (ع) نیزدر فضایلی که آیات شریفة قرآن در مورد حضرت پیامبر (ص) و پدر و مادر بزرگوارشان ذکرکردند، شریک میباشند.
آنچه حائز اهمیت است، این که چرا حضرت سید الشهدا را «الوتر الموتور» یعنیشخصیت منحصر به فرد میدانیم، با توجه به این که در کنار شخصیتهایی هم چون،سایر ائمة طاهرین : نیز هر کدام در زمان خودشان مأمور نشر معارف و حقایق اسلامبودند و سر انجام، زندگی پربرکت آنها نیز به شهادت خاتمه یافت. همة ائمة طاهرین :مظهر اسما وصفات حقاند و حسین (ع) نیز همین گونه است. آنچه باعث شده که ایشانرا «والوتر الموتور» بگویند، نحوة شهادت و قیام با برکت حضرت بود که در آن مقطع ازتاریخ، آن چنان آثاری از خود بر جای گذاشت که اگر این شهادت واقع نمیشد، امروزاثری از اسلام باقی نمانده بود واین، حضرت سید الشهدا بود که با شهادت خود، فرزنداندلبند واصحاب با وفایش، اسلام را بیمه نمود. لذا پیامبر (ص) بقا ودوام مکتب حیاتبخش اسلام واهداف و برنامه های خود را در وجود مقدس ابا عبدالله (ع) خلاصه نموده،فرمود: «حسین منی وانا من حسین».
امام حسین (ع) وکرامات همة انبیا:
تمام مقامات وکراماتی که برای انبیای الهی بوده، خداوند به امام حسین (ع)عنایت فرموده است؛ به عنوان مثال، انبیا دارای مقام عصمت میباشند. امام حسین (ع)وسایر ائمه نیز مصون از خطا و اشتباه، واز مقام عصمت برخوردارند. از دیگر خصوصیاتانبیا، اعجاز میباشد که برای صدق گفتار خویش از طرف خداوند متعال به آنها داده شدهاست. امام حسین (ع) دارای این مقام چه در زمان حیات، وبعد از شهادت میباشد و اینمعنا مسلم و متواتر است و صدور چنین معجزههایی از آن حضرت ، که همه شعاع حقیقیامامت است، دور از انتظار نمیباشد.
از دیگر مقامات حضرت، بر خوردار بودن از علم «لدنی» است که از نوع علوم انبیامیباشد.
ائمة اطهار : افضل از تمام انبیا واولیا، غیر از رسول خدا میباشند وکامل ترینمظهر، جلوه آینه و نمایندة صفات و کمالات حق تعالی هستند، ولی انبیا غیر ازحضرتمحمد (ص) جلوة بعضی از صفات الوهیت بودهاند. درواقع ائمه اطهار : وارثعلم پیامبر خاتم و اوصیای پیشین هستند. اسم اعظم الهی، به طور تمام و کمال آن درنزد ائمه میباشد؛ چنانکه امام حسن عسگری (ع) میفرماید:
«اسم الله الاعظم ثلاثة و سبعون حرفاً، کان عند آصف حرفٌ، فتکلم به فانخرقتله الارض فیما بینه وبین سُبا، فتناول عرش بلقیسُ حتّی صیره الی سلیمان، ثم انبسُطتٍالارض فی أقلِّ من طرفة عین، وعندنا منه اثنان و سبعون حرفاً وحرفٌ عند الله مستأثر بهفی علم الغیبِ؛ «اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است؛ ا´صف یک حرف را داشت و چونآن را به زبان آورد ، زمین میان او و شهر «سبا» شکافته شد. او تخت بلقیس را به دستگرفت و به سلیمان رسانید و سپس زمین گشاده گشت. این عمل در کمتر از چشم به همزدنی انجام شد و نزد ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم است و یک حرف نزد خداست که درعلم غیب به خود اختصاص داده است».
واز دیگر مقامات، شفاعت میباشد، همان گونه که به شفاعت پیامبر، گناه کارانمورد عفو الهی قرار گرفته و به بهشت داخل میگردند. امام حسین (ع) و بقیهائمهاطهار: نیز دارای این مقام میباشند.
مکارم الاخلاق سید الشهدا
حضرت ابی عبدالله در سجایای نفسانی چون پدرش مرتضی علی بود و در مکتبجدش رسول الله (ص) تربیت شده بسیار متواضع و خاشع وبخشنده و باگذشت ، مهربان،شجاع وبا شهامت، فروتن وبا عزت نفس و جوانمرد ، آزاده و با فضیلت بود.
مجلسی مینویسد: یک روز امام حسین عبور میکرد که گروهی نان خشک در عباریخته میخوردند و چون حسین رسید، گفتند: هلم یا ابن رسول الله، پسر پیغمبر ا´مد کنارآنها نشست و با آنها هم غذا شد و این را خواند: «اءن الله لا یحب المستکبرین ثم قال قداجبتکم فاجیبونی» .
فرمود: خداوند گردن کشان و متکبران را دوست ندارد. اکنون شما هم به مهمانیمن حاضر شوید، چون آنها به خانه حسین بن علی آمدند، فرمود: برای آنها انواع غذا تهیهکنید آنها را با اطعام واکرام خشنود ساخت.
ابن شهر آشوب مینویسد : امام حسین (ع) به عیادت اسامة بن زید رفت، او گفت:
«واغماه فقال له الحسین وما غمک یا اخی» حسین فرمود: غم تو چیست؟ گفت:شصت هزار درهم مدیونم. حسین (ع) فرمود: بر عهده من که ادا کنم، گفت: میترسممدیون مرده باشم «فقال الحسین لن تموت حتی اقضیها عنک» دستور داد آن مبلغ راآوردند و تا زنده بود دین او را ادا کرد.
.