سفارش تبلیغ

 

جمعه که می شود

مارا به یک قلم یا شایدم نگاه

حر می کند زبند هرچه هست ،مخصوص از گناه

چه خوب وخوش عهد می کنیم ،ماصبح جمعه ها

تا جمعه می رود برسوی شنبه ها

با خواب شب باز به خواب می رویم

صبح شنبه باز سوی کباب می رویم

آن هم کباب دل شکسته ای

که دیروز که جمعه بود

مارا رها نمود زبند گناه خویش

گویی که شنبه ها

تیری نهاده ایم در چله کمان

آن هم کمان حرمله.

عالم،تمام یک نشانه است

سرخیَ قلب شکسته ی صاحب زمان ما

تیری روانه می کنیم

بر سوی نشان خدای خود

بادقت وجود

بازم نگاه می کنیم

برصورت حوری نمایان روزگار

ابلیسکان ما را ربوده اند

دامن بلند کرده ایم

دستی به دنبال سنگ،

دستی نشانه می رود

آن صورت قشنگ

آن صورت سجده کرده را

چشم وآه واشک شبانه را

درست می زنیم بر صورت قشنگ

آری درست گمان برده ایم

او مهدی است ؛که نشان تمام عالم است

هردم نشانه می رویم

مهدی نشناخته را

خوب دیده ایم

اما نفهمیده ایم

او منجی جمعه هاست

وحر می کند مرا

او هم رخون حسین

شاید ما،زپشت حرمله

باز جمعه می رسد

مارا ببخش

ماراببخش ودیگر

فرصتی مده

تا شنبه نامده

ماراببر

ماراببر که حر،همیشه باقی وساقی شویم از بر بخششت

یا صاحب الزمان

 

ابوالفضل مداح«شهید»




      

سلام به همه ی خوانندگان خوب ومهربان. نمی دونم چراتوفیق نوشتن چند مدتی بود که نبود.اما شد که شد .از امروز انشاء الله سعی دارم مطالب خودم «یعنی داستان ها،نقد ها واشعار » رو برای شما در وب نوشت روح مناجات ارئه بدهم امیدوارم استفاده کنید. برام دعا کنید تا به توانم این قدم را موثر واستوار بردارم .منتظر نوشته های جدید باشید.





برچسب ها : داستان  , ولایت فقیه  ,

      

سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم.

با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت

میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم (شهید ابراهیم هادی)عقب موتور نشسته بود.

از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟!

گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا!‌ من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم.

با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم. چند بار یاالله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود.

به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوان‌ها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجب این طرف ‌ها!

ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم.

همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم نصیحت کن!

ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. خواهش می‌کنم این طوری حرف نزنید بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. انشاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و به بیرون رفتیم.

بین راه گفتم: ابراهیم جون، تو هم به این بابا یه کم نصیحت می‌کردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره!‌

با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می‌گی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی!؟ گفتم: نه، راستی کی بود!؟ جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبی محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده.




      

بازار داغ خرید و فروش ابزار جاسوسی

این واقعیت که تجهیزات پیشرفته "شنود و جاسوسی" در تهران به راحتی خرید و فروش می شود، نکته قابل کتمانی نیست. با وجودی که گفته می شود بیش از 3 سال است از ورود فناوری شنود و جاسوسی به کشور می گذرد، یکی دو ماه اخیر، پلیس درصدد برآمده است با حساسیت بیشتری موضوع را پیگیری کند. ولی واقعیتهای امروز جامعه نشان می دهد برای دسترسی به آخرین میکروفنهای جاسوسی، دستگاه های شنود موبایل و میکرو دوربینهای دید در شب، هر شهروند فقط یک تماس، فاصله دارد.

امروزه، آسیبهای فراوان شبکه های ماهواره ای از ترویج آموزه های ضدفرهنگی و مسایل سیاسی، فراتر رفته، زیرا با پخش تبلیغات تلویزیونی درباره فروش انواع و اقسام تجهیزات "جاسوسی و شنود"، عرصه برای ورود غیر اخلاقی، غیر قانونی و مجرمانه به حریم خصوصی دیگران، هدف گرفته شده است.

زیر لبه میز و یا هر جای دیگری، نصب کرد و پس از اولین تماس، اطلاعات صوتی محیط را به شنود کننده، منتقل می کند.

از جمله انواع میکروفن های مینیاتوری که کاربری شنود محیطی دارند، میکروفن هایی که با نور خورشید شارژ می شوند و به اندازه یک بند انگشت اندازه دارند و از طریق بلوتوث و یا تلفن همراه، کلیه مکالمات محل مورد شنود را به متقاضی انتقال می دهند، در قیمتهای مختلف 150 تا 285 هزار تومان، ارائه می شود.

فروشنده ای  در توصیف این جنس می گوید: "یک سیم کارت تلفن همراه که اگر اعتباری باشد، بهتر است، روی این دستگاه نصب می شود. این دستگاه را می توان پشت قاب عکس، زیر لبه میز و یا هر جای دیگری، نصب کرد و پس از اولین تماس، اطلاعات صوتی محیط را به شنود کننده، منتقل می کند."

فروشنده دیگری درباره قابلیتهای میکروفنی که عرضه می کند، می گوید: "این میکروفن، پس از نصب در محل مورد نظر، صداهای اطراف را تا شعاع 50 متر به خوبی دریافت   می کند، ولی می توان حساسیت دستگاه را تنظیم کرد تا فاصله 500 متری و با وجود موانعی مانند دیوار، پوشش شنود فراهم کرد. هر چند در این صورت، صدای حاصله، چندان صاف و شفاف نخواهد بود."




      




+ سلام.به همه ی دوستان.نمایش تمام نمای توحید در تالار کربلا.!امام حسین علیه السلام خدارا به نمایش گذاشت تمام ایات قرآن را. لایفقهون ها لا یشکرون ها

+ انتظار احساس نیاز به وجود عینی وحقیقی وعملی اسلام ناب محمدی است...