سفارش تبلیغ

بسم الله الرحمن الرحیم

 امروز جامعه ما به سمت راهی قدم برمی دارد که منتهای آن به جامعه ای قدرت مند از نظر علمی وعملی از تمام جهات تبدیل خواهد شد.

اگر بخواهیم با سرعتی معقول به اهداف والای انقلاب عزیزمان نزدیک شویم باید مصمم باشیم وعزمی راسخ را وسیله  راهمان قرار دهیم وانتخاب های فردی و اجتماعی خود را در طول این هدف متعالی قرار دهیم.

امروز که جامعه ما در ثبات نسبتاَ خوبی به سر می برد باید سعی کنیم با نظرات وانتقاد های سازنده خود در پیشبرد اهداف ملی بکوشیم.

ای ایرانی بکوش وآگاه باش،بکوش تا یک سیاست مدار باشی نه یک سیاست باز،ای هم وطنم در هر کنارو گوشه این کشور پهناور که هستی برای اقتدار ملت وکشور خود بکوش.

ای ایرانی آگاه باش که ابر قدرت های جهان از اظهار نظر تو سخت می هراسند آنها خوب می دانند که ایمان تو چه نیروی عظیمی است.ایمانی که به راهت داری،به هدفت داری واز همه مهمتر به امر پروردگارت داری.

ای برادرم وای خواهرم،امروز روزی نیست که ما بخواهیم روبه روی یک دیگر بنشینیم و این وآن کنیم ،امروز باید در میدان عمل قرار بگیریم وپشت سیاست بازان را به خاک برسانیم.

به شرط حیات «ادامه دارد...




      

.

تقاضای این برادر کوچکتر شما که دستش از حیات دنیوی کوتاه است، حمایت از اسلام، ولایت فقیه و حضور در مراسم نماز جمعه و جماعت و دیگر مراسم عبادی است. بدانید آنگاه که خودتان را از اینها جدا کنید، باید منتظر عقوبتهای الهی باشید. دوستی با خدا باید به قدری زیاد باشد که برای رضایت خاطر او هر دشواری و ناهمواری برایمان آسان و هموار جلوه کند.




      

دولتمردان محبوب

یاران موعود حاکمان و دولتمردان حکومت جهانى حضرت حجّت علیه السلام هستند؛ کارگزارانى توانا که مردم به حاکمیت آنان خرسندند.

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید :

«در میان شیعیان ما در حکومت قائم علیه السلام افرادى هستند که ارکان و حاکمان زمین‏اند و به هر یک از آنها توان چهل مرد داده شود.»1

ایشان بر اریکه دل مردم جهان حکم مى‏رانند، بدان حد که پیروى و همسویى یک ارزش همگانى شمرده خواهد شد حتى براى طبیعت !

امام باقر علیه السلام چنین بیان مى‏دارد:

«هیچ چیزى در جهان باقى نمى‏ماند مگر آنکه مطیع و پیرو (یاران موعود) خواهد شد، حتى حیوانات زمین وپرندگان آسمان! همگان رضاى ایشان را در هر امرى جستجو مى‏کنند؛ بخشى از زمین بر جاى دیگرمباهات مى‏کند و مى‏گوید: امروز یکى از یاران قائم علیه السلام بر من گام نهاد و از اینجا گذشت!.»2


________________________

1- « یکونُ من شیعَتِنا فى دَولَة القائمِ سَنَامُ الأرضِ و حُکّامُهَا یُعطَى کُلّ رَجُل منهُم قوة أربعینَ رَجُلا». اختصاص،ص8 .

2- «..فلیس من شى ء الا و هو مطیع لهم، حتى سباع الارض، و سباع الطیر، یطلب رضاهم فى کل شى ء حتى تفخر الارض على الارض و تقول: مرّ بى الیوم رجل من اصحاب القائم علیه السلام ». کمال الدین، ج2، ص 673، حلیة الابرار، ج، 685.




      

وصیت‌نامه شهید مسعود صباغ
ای کسانیکه ندای ما را می‌شنوید تا زمانی که دشمن نابود و مستضعفان جهان از زیر سلطه ابرقدرت‌های جهان خوار بیرون نیامده و کربلا را بعثیان کافر رها نکرده و مکه معظمه آن خانه خدا و جای عبادت و سیاست آزاد نشده، همه ذلیل هستیم، و تنها رمز پیروزی و رسیدن به این هدف پشتیبانی از ولی فقیه است مادر جان هروقت خواستی برای من گریه کنی صدها بلکه هزاران شهید گمنام و بی‌مزار و بی‌کفن گریه کنید، که صهیونیست‌های غاصب خون پاکشان را در بیروت به زمین ریختند ......

ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد
بیا بابا تماشا کن که فرزندت شده داماد
به حجله می‌روم شادانه ولی زخمی به تن دارم
به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارم




      

وصیت‌نامه شهید بهنام خرم بخت
"خدایا! تو را به حسین قسم می‌دهم که ما را از فیض شهادت محروم نفرما، پدر و مادرم از شما می‌خواهم که بعد از شهادت من برای من گریه نکنید، بلکه به مظلومیت آقا اباعبدالله‌الحسین (ع) در روز عاشورا فکر کنید دوستان و آشنایان و دانش‌آموزان شما را به شهدای کربلا قسم می‌دهم که یک لحظه از فرهنگ جهاد و شهادت و امر به معروف و نهی از منکر غافل نباشید،‌ که اگر خون شهدای کربلا و پیام زینب (س) نبود، امروز اسلام و قرآن در عالم پیشرفت نمی‌کرد در پایان از همه شما حلالیت می‌خواهم و از شما تقاضا دارم که امام عزیز را تنها نگذارید..."



      

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در
همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا اونمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شماشدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان راتمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید.
من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجدبرگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
نتیجه اخلاقی داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می
تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید. اگر ارسال این پیام شما را به زحمت می اندازد یا وقتتان را زیاد می گیرد، پس آن کار را نکنید. اما پاداش آن را که زیاد است نخواهید گرفت. آیا آسان نیست که فقط کلید "ارسال" را فشار دهید و
این پاداش را دریافت کنید؟
ستایش خدایی را است بلند مرتبه!

 

منبع:http://whiterose.parsiblog.com





      

قلم به دست گرفتم که خدا خدا بنویسم
به خاطر دل خود، نامه ای جدا بنویسم
اگر چه اشکِ توسل امان نمی دهد اما
خدا کند بتوانم، نامه را بنویسم

به کارنامه ی خود رنگی از بقا ندارم
مگو که چند خط از جرم و از خطا بنویسم
به نامه ی عمل خود نگاه کردم و گفتم
که از کجا بنگارم که از کجا بنویسم 


ولی به خاطرم آمد که عرض حاجت خود را
بر آستانه ولی نعمتم رضا بنویسم
طبیب  دل عاشقان، اجازه بفرما
که چند جمله ای از دردِ بی دوا بنویسم 


منی که شرم نکردم ز خون شهیدان
چگونه قصه ی جانسوز کربلا بنویسم
وبلاگ پاک روان




      
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >




+ سلام.به همه ی دوستان.نمایش تمام نمای توحید در تالار کربلا.!امام حسین علیه السلام خدارا به نمایش گذاشت تمام ایات قرآن را. لایفقهون ها لا یشکرون ها

+ انتظار احساس نیاز به وجود عینی وحقیقی وعملی اسلام ناب محمدی است...