گاهی گرفتار"وخدتنی الدنیا بغرورها"می شویم.شاید از کاهی کمی بیشتر.
دل از رنگ خدا خالی میشود ورنگ آبرنگ متاع قلیل ذلیل دنیارا به خود می گیرد.
گاهی نفس بند می آید از دست نفس.
آه!ای نفس.که مرا با خود به ناکجاآباد می کشانی.
"وامات قلبی"
خدایا.ای رفیق دیر اشنای تنهایی ها.ای فرشته تر از هر فرشته ای.
بیادوباره قرار بگذاریم.
بیا .
دوباره منم.توبه شکن قدیمی.
آمدم آدم آمدم.
آمدم تا "فاحیه به توبة منک"
دنیا!این عجوزه بزک کرد به غالیه وآهنگ.
مرا فریفته.
خدایا میشنوی.دنیای دنی مرا ماندنی کرده.
اما کورسویی از نور عشق هنوز میتابد. از کنه کنج دلم.
نوریست از ذکر.
از ذکری غریب قریب.
اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم