سفارش تبلیغ

 

 

میلاد نبی اکرم مبارک باد

 

سلام به تمام مسلمانان جهان.

عید ولادت نبی مکرم اسلام ، یگانه دُر کلام ، مرد حق  پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را به شما وب خوانان وعموم مسلمین تبریک عرض می کنم.باشد که اورا بشناسیم ومودب با آداب او شویم

هرچه فکر کردم چه بگویم،چه بنویسم راه بجایی نبرد خاطرم.

دیدم بهترین تبریک در کلام خودشان است ازیرا که ایشان را درک مانیست.

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام فرمودند:

یا علی! وَ اعلَم أنَّ أعظَمَ النّاس یَقیناً قَومٌ یَکُونُونَ فی آخِرِ الزّمان لَم یَلحَقُوا النَّبِیَّ و حُجِبَ عَنهَمُ الحجَّةُ فَآمنوا بِسوادٍ فی بَیاضٍ ؛

 

یا علی! بدان که والاترین یقین را بین مردمان، گروهی از مردم آخر الزمان دارند که پیامبرشان را درک نکرده اند و حجت خدا امام زمان از ایشان مخفی شده و با این حال به سیاهی نوشته ای بر سپیدی کاغذی ایمان می آورند. و همین که سخنی از امام به ایشان می رسد بدان یقین پیدا می کند.

بحارالانوار، ج52، ص125

شرح حدیث کنیم باشد که قبول افتد.

 

نکات حدیث:

1.والاترین یقین از آن گروهی از آخرالزمان است.

2.پیامبر رادرک نکرده اند.

3.حجت خدا از آنان مخفی ست.

4با مطالعه ایمان می آورند.

5.همین که سخنی از امام غایب به ایشان رسد ایمان می آورند.

 

 جایگاه ایمان قلب است ویقین از ایمان بالاتر وبالاترین یقین حق الیقین است واین مخصوص گروهی از آخرالزمان است.

سوال! کدام گروه؟

پاسخ در خود حدیث است.گروهی که اهل مطالعه (تفقه)یا همان فهم وتدبر به قولی هستند وسخنی از امامی که اورا نمی بینند را می پذیرند وایمان می آورند.

عزیزان جان. شاد باشید در این عید سعید.

شمایی که اهل مطالعه هستید ونجوایی با امام زمان دارید.بدانید که الهام(فالهمها فجورها وتقواها)8/فجر دائما اتفاق می افتد.

واین از مراتب ایمان است.

اما نکته مهم اینجاست که این ایمان ویقین ومراتبشان زمانی هست می شوند به اذن الله که انسان مسلمان در راه طهارت قدم بردارد.

طهارت جسم وروح... .                                                                                                          غفرلنا ولکم

 




      

 

عشق

مریض تخت سیزده، امروز دوباره تب کرد
بیچاره سرفه می‌کرد،با گریه روز و شب ‌کرد
لُپاش گل انداخته بود،به زور نفس می‌کشید
انگار که مرگ و بازم،جلوی چشماش می‌دید
قرص و سرنگ وکپسول،غذای هر روزش بود
هوای سرد اتاق،از آه و از سوزش بود
توی اتاقروی تخت،روزا کارش دعا بود
ذکر لبای خستش،فقط خدا خدا بود
یه روزمی‌رفت آی سی یو،یه روز می‌رفت آزمایش
دیگه حتی تو هفته،یه روز نداشتآسایش
می‌گفت نیار هی اینجا،سوزن و سوپ و آمپول
بسه دیگه خواهشاً،سرم،سرنگ و کپسول
بسه دیگه پرستار،من که یه روز می‌میرم
یه روز تویاین اتاق،مرگ و بغل می‌گیرم
به من می‌گفت دعا کن،یا خوب بشم یا شهید
آخرشم بی‌خبر،از تو اتاق پر کشید
رفت و تازه فهمیدم،کی بود،چی شد،کجا رفت
چه قدر براش سخت گذشت،یه شب پیش خدا رفت
غروب جمعه بود که،رفتم بهشت‌زهرا (س)
پاهام جلوتر از من،می‌رفت به سمت یک قبر
انگار کهداشت پر می‌زد،اصلاً نداشت کمی صبر
نوشته بود روی قبر،علی کیمیایی
دو، ده،شصت و هفت،شهید شیمیایی

 

دلنوشته:

نگی ندیدم!

نگی نفهمیدم!

نگی نمی دونستم!

نگی چقدر باید درد بکشم!

...

بیا بالاخره انتخاب شدی.

برو گردان تخریب.

...

وعشق یعنی

دیدن

فهمیدن

دانستن 

ودرد کشیدن.

وسکوت برای رضای او.




      

 

شهیدی که تماشاچی ها را شفاعت می کند

 

 

شهید ملاحسنی

من آمده ام شفاعت کنم...تمام اینها را... سپس می گوید من حتی کسانی که در پیاده رو راه می روند و برای تشییع هم نیامده اند را هم شفاعت می کنم....

شهید حمیدرضا ملاحسنی (یکی از شهدای گمنام مدفون در بوستان نهج البلاغه تهران)

محمد سمیر در مورد شهید ملاحسنی می گوید : ایشون از اقوام هستند و قضیه از این قرار است که....

سال ها بود خانواده منتظر بودند 2 ،سال پیش برادران شهید می خواستند مقبره ای را به صورت نمادین برای ایشان برپا کنند.که شهید به خواب برادر میاید و می گوید دست نگه دارید.بعد از 2 سال شبی خواهر شهید در خواب می بیند که در منطقه پونک سردار جنگل تشییع پیکر شهداست و شهید ملا حسنی هم حضور دارد از او می پرسد شما اینجا چه می کنی؟ شهید می گوید من آمده ام شفاعت کنم...تمام اینها را... سپس می گوید من حتی کسانی که در پیاده رو راه می روند و برای تشییع هم نیامدند هم شفاعت می کنم....


خواهر شهید همیشه سر مزار شهید پلارک می رود.(شهیدی که از مزارش بوی عطر پراکنده می شود)

در یکی از روزها بر قسمت سر مزار در قاب بالای سر در یک عکس برادر خود را کنار شهید پلارک می بیند که بالای سرش علامت ضربدری وجود دارد.پس از بررسی خانواده شهید پلارک را جویا می شود خانواده ایشان می فرمایند که شهید پلارک هر کدام از دوستانشان که به فیض شهادت نائل می شدند بالای سرشان یک ضربدر میزد و معلوم گردید که شهید ملاحسنی از دوستان و همرزمان شهید پلارک بوده..

خواهر شهید ملاحسنی ، شهید پلارک را به بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) قسم می دهند که به برادرم بگو یه نشانه ای چیزی از خودش به ما بدهد...

خواهر شهید دل شکسته و چشم انتظار برادر شهید مفقودالاثر خود را در خواب می بیند و او به خواهر می گوید نمی خواهی مرا ببینی، من که برای دیدار شما آمده ام. خواهر می گوید کی، شهید به او می گوید در پارک نهج البلاغه سه شهید دفن کرده اند .قبر وسطی مربوط به من است، خواهر از خواب بلند می شود و تعجب می کند که این چه خوابی است که بعد ار 27 سال برادر شهیدش به خواب او می آید. در شب بعد مجدداً شهید به خواب خواهر می آید و می گوید نمی خواهی مرا ببینی من منتظرت هستم. و مشخصات جنازه بی سر قبر وسط را به او می دهد. خواهر صبح اقدام به پرس و جو می کند و مطلب را با سپاه در میان می گذارد و پس از بررسی و یافتن همرزمان شهید و جویای نحوه شهادت او، قبر شهید مورد تأیید واقع می شود. و او شهید حمید رضا ملاحسنی است

در تاریخ 12 دی امسال هم مراسم تعویض سنگ قبر ایشان انجام می شود بیایید که قرار است همه را شفاعت کند..... ادامه مطلب...


      

ظهور نوشته هایم نزدیک است.!




      




+ سلام.به همه ی دوستان.نمایش تمام نمای توحید در تالار کربلا.!امام حسین علیه السلام خدارا به نمایش گذاشت تمام ایات قرآن را. لایفقهون ها لا یشکرون ها

+ انتظار احساس نیاز به وجود عینی وحقیقی وعملی اسلام ناب محمدی است...